خـــــدایا چرا مـــــــن....؟

ساخت وبلاگ
خداوندا خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــداوندا.....

 

قرارم باش و یارم باش .....

جــــــــــــــــــــــــــــــــــهان تاریکی محـــــــــــــــــــــــض است

        میترسم..

                         کنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارم باش....

 


کـــــــــاش ... 

کــــاش میــــشد ...

... خدایــــــــا ... !

کـه در این تنــــــــهایی ،

یک دم از"یــــــاد تـــــو" غافل بودم ...

شـــاید آنــــگاه ،

دمـــی ... شک به پریشانی خــــود می بـــــردم ...!!!



دلم گرفته اي دوست! هواي گريه با من

گر از قفس گريزم، كجا روم، كجا من؟

كجا روم؟ كه راهي به گلشني ندانم

كه ديده برگشودم به كنج تنگنا، من

نه بسته‌ام به كس دل، نه بسته دل به من كس

چو تخته پاره بر موج، رها، رها، رها، من

ز من هر آن‌كه او دور، چو دل به سينه نزديك

به من هر آن‌كه نزديك، ازو جدا، جدا، من!

نه چشم دل به سويي، نه باده در سبويي

كه تر كنم گلويي به ياد آشنا، من

ز بودنم چه افزود؟ نبودنم چه كاهد؟

كه گويدم به پاسخ كه زنده‌ام چرا من؟

ستاره‌ها نهفتم در آسمان ابري -

دلم گرفته اي دوست! هواي گريه با من ...


 

عزیزتر از جانم دلم برایت یک دنیا تنگ شده. با این دل بی قرار چه کنم که بی تابت است خاطرات را مرور می کند و اشک می ریزد نمی دانم تو به یادم هستی یا که نه ولی من هر لحظه به یادت هستم من را از چشم انتظاری در بیاور به تو گفته بودم از انتظار خوشم نمی اید چون قلبم طاقت ندارد لحظات را می شمارم یک به یک تا از من یادی کنی. نفسهای من به عشق تو همچون نسیم می وزند این روزها نفس هایم کند شده از بی تابی و بی قراری بیا که چشم انتظارم. دوستت دارم به اندازه تعداد ضربان قلب بی قرارم

 
 

 

یه دنیا دلم گرفته

 
من این پایین نشستم سرد و بی روح
تو داری می رسی به قله ی کوه
داری هر لحظه از من دور می شی 
ازم دل می کنی مجبور می شی

تا مه راه و نپوشنده نگام کن
اگه رو قله سردت شد صدام کن!
یه رنگ مرده از رنگین کمونم 
من این پایین نمی تونم بمونم.

منم اونکه تورو داده به مهتاب
کسی که روتو می پوشونه تو خواب
کسی که واسه آغوش تو کم نیست
میخوام یادم بره دست خودم نیست

خودم گفتم که تلخه روزگارت
من و بیرون بریز از کوله بارت
دلم می مرد و راهِ بغض و سد کن
به خاطر خودت دستاتو رد کن

با چشم تر اگه تو مه بنشینی 
کسی شاید شبیه من ببینی
تا مه راه نپوشونده نیگام کن
اگه رو قله سردت شدم صدام کن
یه رنگ مرده از رنگین کمونم
من این پاااایین نمی تونم بمونم

 

 
تفریحکده...
ما را در سایت تفریحکده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : میلاد رستمی miilad بازدید : 187 تاريخ : چهارشنبه 23 مهر 1393 ساعت: 11:00